زن عموم همیشه غرغر میکرد و میگفت:
چرا مهریه من 14 تا سکه بیشتر نیست، عمومم نیشخند میزد، لم میداد رو مبل ،میگفت:
اگر ناراحتی بدم بری!
اما الان چند وقته ماشالا عموم کدبانو شده . . .
ظرف میشوره، غذا میپزه، جارو میکشه . . .
تا یکم غر میزنه، زن عموم نیشخند میزنه، لم میده رو مبل میگه :
اگر ناراحتی مهریمو بده برم!
برچسب : نویسنده : محمّدرضا حیدری mrh بازدید : 357